جستجوی واژه در لغتنامه دهخدا
جستجوی معنی واژه فرمان بری: (تعداد کل: 1)
فرمان بری
[فَ مامْ بَ] (حامص مرکب)فرمان برداری. اطاعت. (ناظم الاطباء) :
که نپسندد او را به پیغمبری
سر اندرنیارد به فرمان بری.فردوسی.
نبینم همی در سرش کهتری
نیابد کس او را به فرمان بری.فردوسی.
گه رزم چون بزم پیش آوری
به فرمان بری ماند آن داوری.فردوسی.
واجب است بر من فرمان بری. (تاریخ بیهقی).
کنون گر نگیری ره کهتری
نیایی...
که نپسندد او را به پیغمبری
سر اندرنیارد به فرمان بری.فردوسی.
نبینم همی در سرش کهتری
نیابد کس او را به فرمان بری.فردوسی.
گه رزم چون بزم پیش آوری
به فرمان بری ماند آن داوری.فردوسی.
واجب است بر من فرمان بری. (تاریخ بیهقی).
کنون گر نگیری ره کهتری
نیایی...